سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محبوب ترینِ مردم نزد خداوند در روز قیامت و آن که [از دیگران] به خدا نزدیکتر است ، پیشوای دادگر است. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :0
کل بازدید :2372
تعداد کل یاداشته ها : 4
103/1/9
8:52 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسعودکاظمی پور[0]

خبر مایه

دوباره آسمون این دل ابری شده

دوباره این چشمهای خسته بارونی شده

دوباره دلم گرفته و شعر دلتنگی را برای این دل میخونه

میخونه و اشک میریزه ، آنقدر اشک میریزه

تا این اشکها تبدیل به گریه بشه

در گوشه ای ، تنهای تنها و خسته از این دنیا

دوباره این دل بهونه میگیره و درد دلتنگی را در دلم بیشتر میکنه

خیلی دلم گرفته ، مثل همون لحظه ای که آسمون ابری میشه

خیلی دلم گرفته ، مثل همون لحظه ای که پرنده در قفس اسیره

و با نگاه معصومانه خود به پرنده هایی

که در آسمون آزادانه پرواز میکنند چشم دوخته

دلم گرفته مثل لحظه تلخ غروب

مثل لحظه سوختن پروانه

مثل لحظه شکستن یک قلب تنها

دوباره خورشید میره و یک آسمون بی ستاره میاد

و دوباره این دل بهونه میگیره

به کنار پنجره میرم ، نگاه به آسمون بی ستاره

آسمانی دلگیرتر از این دل خسته

یک شب سرد و بی روح ، سردتر از این وجود یخ زده

خیلی دلم گرفته

احساس تنهایی در وجودم بیشتر از همیشه شده

تنهایی مرا می سوزونه ، دلم هوای تو رو کرده

ولی افسوس که دیگه هیچ وقت نمیتونم ببینمت

دوباره این دل مثل چشمونم در حسرت طلوعی دیگریست

آسمون چشمونم پر از ابرهای سیاه و سرگردونه

قناری پر بسته در گوشه ای از قفس این دل نشسته و بی آوازه

هوا ، هوای ابریست ، هوای دلگیریست

میخوام گریه کنم ، میخوام ببارم

دلم میخواهد از این غم تلخ و نفسگیر رها شم

اما نمی تونم...دیگه اشگی تو چشمونم نمونده

دلم دیگه طاقت این همه درد و غم و نداره

دوباره دلم گرفته ، خیلی دلم گرفته

اما کسی نیست تا با من درد دل کنه

کسی نیست سرم و رو شونه هاش بزارم

و آروم بشم... هیچکس نیست!

تنها کسی که همیشه با منه اونم غمه

هیچ وقت تنهام نمیزاره یه لحظه ازم جدا نمیشه

چشمام هم دیگه یاریم نمیکنن

دیگه کسی نیست که باهاش درد دل کنم

......من موندم و این دل پر از درد.....

*********************************

می خواستم بهت بگم چقدر پریشونم

دیـدم خود خـواهی دیـدم نـمـی تـونـم

تحمل می کنم بـی تـو بـه هر سـخـتی

به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی

بـه شـرطـی بـشــنـوم دنـیـات آرومـه

که دوستش داری از چشمات معلومه

یکی اونجاست شـبـیه مـن یـه دیـونـه

که بیشتر از خودم قدر تـو مـی دونـه

چیکار کردی که با قلبم به خاطر تو بی رحمم

تو می خندی چه شـیـریـنـه ... گـذشــتــــــن ...تازه می فهمم

تـو رو می خـوام تـمام زنـدگـیـم اینه

دارم مــیـرم تــه دیــــونـگــیــم ایـنـه

نـمی رسـه بـه تـو حـتی صـدای مـن

تو خوشـبختی هـمین بسه بـرای مـن